دسته
فیدها
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 114953
تعداد نوشته ها : 155
تعداد نظرات : 18
Rss
طراح قالب
GraphistThem269

نكته اي كه بايد به آن توجه نمود اين است كه دين براي زن يك حساب خاصي قائل است. مرحوم ابن بابويه قمي رضوان الله تعالي عليه در كتاب قيم خود، من لايحضره الفقيه، بابي در ابواب نماز دارد به عنوان «ادب المراة في الصلاة » كه آداب نماز زن چگونه است: چگونه بايستد، به ركوع برود، تشهد انجام دهد، برخيزد كه با عفاف او سازگارتر باشد. در پايان باب روايتي از امام ششم صلوات الله عليه نقل مي كند كه، زن اگر خواست تسبيح بگويد با انگشتهاي خود تسبيح بگويد:

«فانهن مسؤولات » (1)

شايد چنين دستوري درباره مرد نباشد كه با انگشت تسبيح بگويد، ولي در اين روايت مي فرمايد زن با انگشت خود تسبيح بگويد. البته بهترين تسبيح وشمارش تسبيح چه براي زن وچه براي مرد همان تربت حسيني صلوات الله وسلامه عليه است، وچنين هم نيست كه اگر مردي با سرانگشتش تسبيح بگويد مقبول نباشد ولي دستوري به آن وارد نشده است اما درباره زن، گذشته از اين كه تسبيح گفتن وشمارش تسبيح با تربت حسيني صلوات الله وسلامه عليه فضيلت فراواني دارد، دستور آمده است كه اينها با سرانگشتانشان تسبيح بگويند زيرا اين سرانگشتان در قيامت مسؤول واقع خواهند شد، اين يك عنايتي از سوي خدا نسبت به زن است كه با انگشت خود عدد تسبيح را بشمارد تا انگشت او نيز عبادت كند، چون خداوند بدن را باهمه خصوصيات در قيامت محشور مي كند:

بلي قادرين علي ان نسوي بنانه (2)

آري، قادريم بر اين كه منظم كنيم انگشتانش را.

نه تنها دست ونه تنها انگشتان بلكه تمام خطوط سرانگشتان را نيز در قيامت بر مي گرداند، تا شهادت بدهند. اين يك عنايتي است كه دين به زن دارد تا متوجه باشد كه با اين انگشتان تسبيح گفته است، آنگاه ديگري با اين دست معصيت نمي كند. درست است كه اگر با تسبيح ذكر نمود ثواب مي برد، اما همه سرانگشتان در آنجا نقشي ندارند، ليكن وقتي كه خود سرانگشت عامل شمارش تسبيح بود خود اين انگشت وسرانگشت است كه عبادت مي كند. واگر چنانچه اين موضوع به عنوان نمونه وتمثيل باشد نه به عنوان تخصيص وتعيين براي اين كه تعليل عموميت دارد مي توان ادعا نمود كه ذات اقدس اله بر اساس اين روايت اصرار بر اين دارد كه زن با تمام اعضاي بدنش بنده حق باشد وبه همين دليل او را6 سال قبل از مرد مورد عنايت خود قرار داده است. شما بارگاهي را تصور كنيد كه بدون اذن ورود، نمي توان وارد شد، اگر در آن بارگاه رفيع، كسي زن را شش سال زودتر از مرد راه بدهد معلوم مي شود كه اين زن پيش از مرد مورد عنايت صاحب بارگاه قرار گرفته است.

اگر ما از اين شواهد، عظمت زن وبرتري زن را نسبت به مرد احساس واستنباط نكنيم لااقل معلوم مي شود دين يك عنايت خاصي نسبت به زن دارد منتها زن بايد موقعيت خود را درك بكند كه دين صريحا به مرد مي گويد تو برو وشش سال بازي كن، ولي زن را به حضور مي پذيرد مثل اين كه در يك مجمع علمي به بچه ها مي گويند شما برويد بازي كنيد اينجا جاي شما نيست اما بزرگترها را راه مي دهند اين نه براي آن است كه زن ناقص است بلكه براي آن است كه زن ريحانه است واين گل فقط بايد به دست باغبان باشد وباغبان اين گل، فقط قران وعترت وذات اقدس اله است.

باغبان هر انساني خداست كه مي فرمايد:

و الله انبتكم من الارض نباتا (3)

وخداست كه شما را مانند گياهي از زمين رويانيد.

وآن باغبان بهتر مي داند كدام گل را بهتر از ديگري وزودتر از ديگري بايد حفظ كند، كدام نهال را بايد بيشتر پذيرايي كند. اصل كلي را قرآن بيان مي كند كه در جهان امكان باغبان خداست، واين نهالها مرد وزن را خدا آفريده واو مي داند كه بعضي از نهالها را بايد زودتر زير پوشش ونظر قرار داد تا مبادا خداي ناكرده آلوده شود وپژمرده گردد. زودتر بايد او را زير پوشش دين آورد واين نشانه عظمت اوست، وقتي زن عظمت خود را مي يابد كه بداند خدا او را شش سال زودتر از مرد مي پذيرد، وبراي او حساب ديگري باز مي كند.

پي نوشت ها:

1. من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 374، روايت 1089

2. قيامت، 4

3. نوح، 17

منبع: پايگاه حوزه

دسته ها : احكام
چهارشنبه هجدهم 5 1391
X